نانای من

غذاخوردن نانا

نانای من از روزاول که به دنیا آمدشیر مادر را قبول نکرد وهرچه پرستاران بیمارستان و مادر بزرگش و... سعی کردند نتونستند اون را به سینه مادر عادت بدهند.راستش خودمم از اول شیر نداشتم و دو شب توی بیمارستان  خیلی اذیت شدیم .پرستارها اجازه نمیدادند به بچه شیر خشک وشیشه بدهیم و واقعا دوشب تمام بچم هی گریه کرد ومن ومادرم هم بیچاره ومستاصل شده بودیم .وقتی آمدیم خانه هم هیچکدام از روشهای پرستاران واقوام ودوستان و.... نتیجه ای نداد وحسین شیر نگرفت وفقط اگرشیر را میدوشیدیم وداخل شیشه میریختیم می خورد . راستش من به دلیل اینکه دوست داشتم خودم به حسین شیر بدهم واز شیر خشک  کم استفاده کنم خیلی سختی کشیدم و در طول شب سعی میکردم تاجایی که امکان دا...
14 اسفند 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نانای من می باشد